Category: سلامت روان
این روزها شاهد آمار روبه رشد بروز جرم و بزه در جامعه ایرانی کانادایی هستیم. بدون تردید این امر نمی تواند صرفا یک مشکل فردی تلقی شود بخصوص این که همه ما مدعی هستیم ما برخلاف ادعای برخی که ملت ما را خشونت طلب معرفی می کنند ملت صلح طلب و غیر پرخاشگری هستیم و سعی می کنیم همه آمارها و ارقام مربوط به جرم و بزه درون ایران را به گونه ای به عوامل خارج از اختیار ملت ربط دهیم. در اینجا اولین سوالی که به ذهن مخاطب خطور می کند این است که اینجا در این سرزمین چرا آمار خشونت و جرم تا به این حد بالا است؟ این نوشتار بر آن است تا به بررسی عوامل روانشناختی مربوط به جرم و بزه در جامعه بپردازد.
تعریف جرم از نظر روانشناسی
۱- جرم عکس العملی است علیه اضطراب، اضطراب نوروتیک یکی از بیماریهای روانی است که بسیار فراوان دیده میشود. از انواع این اضطراب میتوان «ناایمنی» را ذکر کرد که اساس دفاع «مَن» را در قبال ترس ناشی از آن ایجاد میکند مثلاً فرد در برخی از شرایط وجود دیگری را مخل «ایمنی» خود میداند و نگران از حضور این ناایمنی سعی میکند که از آن بگریزد و یا آن را از بین ببرد، برداشتن مانع اغلب به شکل جرم بروز میکند.
۲ ـ جرم علامتی از ضعف و عدم انضباط و یا ناپختگی «مَن» است در این حالت فرد نتوانسته و یا امکان نیافته تا بتواند تعادل بین نهاد (بخش تمنیات و غرایز) و فرامَن (وجدان، ارزشها و باورهای اجتماعی) را ایجاد کند. به عبارت دیگر «مَن» درگیر اوهام است و نمیتواند با اجتماع خویش توافق و همسازی داشته باشد و لذا گاه به علت این نارسایی، «مَن»، با ارتکاب جرم مسأله خود را حل میکند. عوامل موثر در بروز جرم و بزه جرم شناسان عوامل بسیار عدیده ای از جمله عوامل ژنتیک، هوش، شخصیت، خانواده، اقتصاد و نیز عوامل سیاسی و اجتماعی را در بروز جرم موثر می دانند. پرداختن به همه مقولات از حوصله و تخصص این بحث خارج است لذا صرفا به عوامل روانی وشخصیتی بروز جرم و بزه می پردازیم. افسردگی و بروز جرم غم نوعی احساس طبیعی است که در واکنش به شرایط ناخوشایند و ناملایمات، مثل وقایع ناراحت کننده و فقدان پدید می آید. این حالت معمولا با اضطراب، کاهش انرژی، کسالت عمومی و خواب کم همراه است. تقریبا همه افراد تغییرات در خلق و روحیه خود را به نوعی تجربه کرده اند. احساس نگرانی، سردرگمی یا افسردگی واکنش های طبیعی در مقابل برخی از رویدادها است که بعد از مدت کو تاهی فرد حالت عادی خود را باز می یابد حال اگر فردی پنج علامت از احساس پوچی، گریه های بی مورد کاهش علاقه قابل ملاحظه نسبت به تمام فعالیت ها، کاهش یا افزایش غیر عادی اشتها، بی خوابی یا پرخوابی، کندی حرکات، احساس خستگی و فقدان انرژی، احساس بی ارزشی، احساس گناه، کاهش تمرکز و افکار خوکشی را به مدت دوهفته به طور مداوم تجربه کرد بیمار افسرده است و باید به متخصص مراجعه کند.
عوارض افسردگی برخلاف انتظار عموم همیشه به صورت در خود رفتگی و کناره گیری بروز نمی یابد و بخصوص در نوجوانان و جوانان می تواند به صورت هرج و مرج طلبی، بزهکاری و عصیانگری خود را نشان دهد که در این صورت فرد افسرده با به هم ربختن نظم عمومی و صدمه زدن به دیگران عدم تعادل درونی خود را بروز می دهد. و گاهی نیز با بروز احساس گناه عدم اعتماد به نفس یا احساس حقارت و ترس، بعضا با روی آوری به الکل یا مواد مخدر، خود آزاری، خود تخریبی، هرج و مرج جنسی، عدم رعایت بهداشت و در نهایت اقدام به خودکشی سعی می کند اضطراب خود را فرو نشاند که در هر حال تحریک پذیری و عصیانگری این افراد می تواند به صورت رفتارهای خلاف نرم و قانون شکنانه خود را نشان دهد در مجموع این که گرایش به رفتارهای بزهکارانه در بین افسردگان بیش از افراد بهنجار است.
ادامه دارد…