Category: آسیب های کودکی

در بخش اول عنوان شد که ما داستان زندگیمان را خودمان می نویسیم. محتوای این داستان شامل آن چیزی است که بر ما گذشته و آنچه برما خواهد گذشت. نگارش این سناریو از بدو تولد آغاز شده و در سن چهار سالگی زندگی خود را طراحی و برای نقشه آن تصمیم گیری کرده ایم. این طرح و نقشه در سالهای نوجوانی تکمیل و در جوانی به اجرا در می آید.
عناصر پیش نویس در نظریه تحلیل رفتار متقابل: در تماه دیدگاههای روانشناسی به گونه ای به نقش تجارب دوران کودکی در شکل گیری شخصیت و روند زندگی انسان اشاره شده است ولی در بین همه دیدگاهها، نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن از همه روشن تر به نمایشنامه و یا پیش نویس زندگی می پردازد.
بر اساس این نظریه چهار عامل اساسی در شکل گیری نمایشنامه زندگی نقش داردکه عبارتند از:
۱- الگوها: الگوها می توانند والدین، اعضای خانواده، معلمین، افراد مهم اجتماعی، قهرمانان، ستاره های ورزشی و هنری، داستان ها، فیلم ها، کارتونها، سیاستمداران و یا هر فردی که کودک او را به عنوان الگوی زندگی خود انتخاب کرده باشد. این افراد توانند واقعی بوده و یا مانند قهرمانان یا بازیگران افسانه ها باشد مانند سیندرل یا سوپرمن. همین جا اشاره کوچکی به تخریب چهره ژیان قمیشی مجری محبوب ایرانی کانادایی دارم(صرف نظر از علت واقعی آن) که تخریب محبوبیت او صدمه ای جبران ناپذیر بر الگوهای اجتماعی جامعه مهاجر ایرانی و بخصوص نسل جوان دارد.
۲- نسبت های داده شده: “تو احمقی” ” آخرش هیچ چیز نمی شی” ” می دونم تو آدم مهمی می شی” ” سنگ صبور مادر” ” عصای پیری” و هزاران نسبتی که در یافت کرده ایم وحتی ممکن است در ضمیر آگاه ما حضور نداشته باشند.
۳- سوق دهنده ها: عبارات تشویقی که لزوما مثبت و سازنده نیست مانند: مثل یه مرد باش” زودتر بزرگ شو” موفق باش” شاد باش”
۴- بازدارنده ها: عباراتی که ما را ازچیزها و یا کارها یا افکاری باز می دارند مانند: “بزرگ نشو” “زن نباش” ” به دیگران نزدیک نشو” به زنها اعتماد نکن”.
 
این عوامل لزوما به صورت کلامی بر پیش نویس تاثیر نمی گذارند و بسیار از آنها به صورت غیر کلامی و رفتاری می تواند اثر خود را بگذارد. مثلا در خانواده ای که آرزوی داشتن پسر وجود داشته و فرزند پسر ندارند با بد رفتاری با فرزندان دختر و عدم پذیرش جنسیت آنها به واقع به آنها پیغام زن نباش داده می شود. این مورد در تبعیض های جنسیتی هم رخ می دهد. به طور کلی همه این دریافتها محدودیتهایی را برما تحمیل می کنند که همگی اثر تعیین کننده ای بر سرنوشت ما دارد و می تواند آینده و تمام زندگی ما را رقم بزند.
 
بازخوانی و باز نویسی پیش نویس زندگی: با وجود این که ما زمانی پیش نویس زندگی خود را نگاشته ایم که کودکی بیش نبودیم و به نحوه نگارش آن آگاهی نداشته ایم و با وجود همه عوامل خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و عوامل پیش بینی نشده در زندگی که از اختیار ما خارج بودند و نقش بسیار پر رنگی در نگارش نمایشنامه زندگی ما داشته اند، ما قدرت زیادی در فهم و شناخت این نمایشنامه داریم و می توانیم به میل و اراده خود آن را تغییر دهیم. این تغییر از زمانی آغاز می شود که تصمیم بگیریم که این نمایشنامه را کشف کنیم و در راه کشف آن از یک فرد آگاه در این زمینه کمک بگیریم. در این سفر در می یابیم که چه داستانی برای زندگی خود نوشته ایم و چه سرنوشتی در انتظار ما هست. در می یابیم که بازگر درجه چندم در نمایشنامه خود هستیم . در می یابیم که به خودمان گوش دهیم زمانی که می گوییم این من نیستم یا نمی توانم این کار را بکنم یا این یکی دیگه کار من نیست از کجا می آید. در این سفر پرچالش در می یابیم که چه الگویی را دنبال می کنیم و یا چه الگوهایی را دور انداخته ایم. چه بهانه هایی را برای انجام ندادن کارهایی خاص می تراشیم. آنگاه یاد می گیریم که چگونه این الگوها را تغییر دهیم. یاد می گیریم که دوباره دست به قلم شویم و نمایشنامه ای دیگر برای زندگی خود بنگاریم ولی این بار نه توسط کودکی خردسال با تمنای بقا بلکه به عنوان انسانی بالغ با آگاهی ها و ابزارهای بالغانه زندگی این زمانی و این مکانی. بازخوانی سناریوی زندگی ترسناک است ولی به همان اندازه هیجان انگیز نیز هست. بهتراست خوب فکر کنیم چه چیزی ما را از آغاز این سفر منع می کند؟ جواب آن روشن است “پیش نویس زندگی مان”.