یکی از عوارض پدیده مهاجرت جدا افتادن برخی خانواده ها از یک دیگر است. دلایل زیادی برای بروز این جدایی ها وجود دارد از جمله این دلایل، مسایل اقتصادی، عدم تطبیق واقعیت با انتظارات افراد، عدم تطابق فرهنگی، شوک فرهنگی و شوک خانوادگی است. در اکثر مواقع بعد از مهاجرت، افراد با سیستم جدیدی از ساختار و نگرش نسبت به خانواده مواجه می شوند و این تغییر در کنار از دست دادن جایگاه سنتی مرد به عنوان راس هرم قدرت و نان آور خانواده و دیگر عوامل مربوط به شوک فرهنگی، شوک خانوادگی را ایجاد می کند. در این گونه موارد مرد یا پدر خانواده به تدریج دچار بحران هویت شده گاهی منجر به بازگشت پدر خانواده و رها شدن زن و فرزندان می شود. در چنین وضعیتی مادر که آمادگی و مهارت کافی برای کنترل و اداره همه مسایل خانواده را نداشته، رشته امور را از دست می دهد که این امر باعت ایجاد استرس، افسردگی و در بعضی موارد بیماری های روان تنی در زن می شود. از سوی دیگر پس از بازگشت به موطن اصلی، در بعضی از نمونه ها، مرد به دلیل تنهایی، به دنبال ارضای نیازهای اساسی و نیز بعضا به توصیه دوستان و آشنایان به دنبال همدم می گردد بدین ترتیب احساسات زن و فرزندان بیشتر جریحه دار شده به تدریج روابط خانواده که قبلا بنا به صلاحدید همه اعضای خانواده بنا بود به طور موقتی فاصله دار شود دچار سردی بیشتر شده و به سمت گسست کامل پیش می رود.
عوارض عدم حضور یا حضور کم رنگ پدر در خانواده
به دنبال از هم پاشیده شدن کانون خانواده، نقش پدر یا به کلی حذف شده و یا بسیار کم رنگ می شود که یکی از عوارض آن تغییر ساختار خانواده به دلیل غیبت دایم یا متناوب می باشد. در خانواده های دچار غیبت پدر، مادر مجبور می شود که همه وظایف اجرایی، تربیتی و هدایت گرانه را در خانه به عهده گیرد تا فرزندان دچار کمبود نشوند. در این نوع خانواده ها فقدان پدر به صورت محسوسی مشاهده شده، به تدریج خانواده، حول محور تک والدی یعنی مادر متمرکز می شود که نوعی ناهنجاری در خانواده محسوب می شود. در خانواده های تک والدی، فرزندان به دلیل کمبود حضور پدر از عوارضی چون ضعف در رشد شناختی، افت تحصیلی، ناسازگاری اجتماعی، اشکال در هویت یابی جنسی و گرایش به بزهکاری و اعتیاد رنج می برند به طوری که تحقیقات نشان می دهد که بیش از نیمی از مردان بزهکار با پدران خود ارتباط مناسبی نداشته اند، براین اساس بی توجهی پدران در تربیت فرزندان، از عوامل مهم بزهکاری کودکان و جوانان به شمار می رود. پژوهش دیگری نشان می دهد کودکانی که با پدران خود تماس بیشتری دارند در شاخص های مربوط به رشد شناختی نمرات بیشتری را کسب نموده اند این کودکان گرایش کمتری به استفاده از مواد مخدر داشته و از اعتماد به نفس بالاتری برخوردارند. مطالعه دیگری ضمن اشاره به این که فقدان پدر تنها به صورت غیبت همیشگی به علت مرگ یا طلاق نیست، عنوان می دارد پدرهایی هم وجود دارند که ممکن است به دلایل مختلف با وجود این که عضو خانواده محسوب می شوند در دسترس کودک نباشند. در این صورت این غیبت، بر پیشرفت تحصیلی آن ها اثر می گذارد به طوری که در صورت غیبت پدر، کودکان دختر و پسر از نظر هوشی و شناختی به گونه ای زیان آور آسیب می بینند. پسران این خانواده های محروم از حضور پدر، اغلب دارای علایم ناسازگاری های روان شناختی و هویت یابی نقش جنسی به دلیل فقدان الگوی مردانگی بوده، در ارتباط با همسالانشان مشکلاتی دارند و اخراج از مدرسه و بزهکاری بیشتر در آن ها دیده می شود. در مورد دختر بچه های این نوع خانواده ها نیز، ضعف هویت یابی جنسیتی به دلیل عدم مشاهده الگوی پایدار نقش زن در مقابل مرد و نیز کاهش تمایل به ازدواج در سن بزرگسالی دیده می شود مطالعات خانواده درباره فرزندانی که از پدران خود دور هستند نشان می دهد که پسران از پدران خود مرد بودن، شوهر بودن و پدر بودن را می آموزند. اگر پدر به فرزند، خانواده و همسر خود بی توجه باشد، و یا آن ها را ترک کند و یا حضور کم رنگ یا متناوبی داشته باشد، همانندسازی صحیحی از سوی پسر با پدر انجام نمی شود و پسران از نظر شخصیتی دچار مشکلات بسیاری می شوند.از سوی دیگر پدرها در مقبولیت اجتماعی بچه ها در بین همسالانشان نقش واقعا مؤثری دارند و پسران و دخترانی که پدرانشان اغلب غایب هستند در مقایسه با آنهایی که به پدرانشان دسترسی دارند درگروه سنی خود از محبوبیت کمتر و روابط ضعیف تری برخورد دارند.
با توجه به اهمیت نقش پدر در خانواده توصیه می شود تا حد ممکن هنگام مواجهه با مشکلات همراه با مهاجرت، تصمیمی اتخاذ شود که احتمال از هم گسیختگی خانواده در آن به حداقل برسد و سعی شود که ضمن بررسی همه جانبه عوارض تصمیم به بازگشت پدر، کل خانواده قربانی اهداف کوتاه مدت نشود. البته گاهی اوقات شرایطی پیش می آید که فقدان و یا حضور کم رنگ پدر اجتناب ناپذیر می نماید، در این صورت مادر نیاز دارد مهارتهای جدیدی در زمینه فرزند پروری و نحوه مدیریت شکل جدید خانواده بیاموزد و نیز پدر نیاز دارد که حضور کم رنگ خود را با افزایش کیفیت زمان با هم بودن، تاحدی جبران کند.